22:23

 جمشید پوراحمد
آیا تاکنون در رویاپردازی‌های روزگار خویش به تابلویی اندیشیده‌اید، که نقاشی صاحب‌نام، اثری ارزشمند از عشق، هنر، محبت، انسانیت و وقار را خلق و به شما هدیه کرده باشد؟!
نقاش چنین اثری فقط می‌تواند چهره‌ای از ژاله علو را نقاشی کرده باشد.
ژاله علو هر کجا و تحت هر شرایطی به غیر از آزمایشگاه، گروه خونی‌اش هنر، هنر و باز هم هنر است.
این گزاره تنها زیبنده و برازنده ژاله علو عزیز است که؛ هنر برتر از گوهر آمد پدید…
بسیاری بوده و هستند (چه غلط، چه درست) که از دیروز و امروز، وارد سینما و تلویزیون شدند، محبوب گشتند و عنوان هنرمند را دریافت نمودند مثل مادرم پروین‌دخت یزدانیان؛ اما آن گروه از هنرمندان، مانند ژاله علو، ریشه در هنر نداشتند.
ژاله علو ریشه، تنه، شاخه، برگ، میوه و سایه‌اش هنرمند است و اصیل. اصالتی که پیوندی نیست.
ژاله علو با بیش از شصت سال سابقه فعالیت در رادیو، دوبله، تئاتر، سینما و تلویزیون بدون تعارف و اغراق نمره بیست گرفته است.
ژاله علو همه ایام شخصیتش مثال‌زدنی و قابل احترام و تکریم بوده و هست.
تاکنون هیچ نکته منفی و به دور از شأن یک هنرمند در مورد بانو ژاله علو وجود نداشته و ندارد. همین مهم او را تبدیل به الماسی گران قیمت از اخلاق و رفتار والا ساخته.
خسرو شکیبایی می‌گفت: در مقایسه با خانم علو، جلوی دوربین
من نگران باران بازی‌ام هستم که مبادا سیل راه بیفتد! اما خانم ژاله علو می‌دانست که باران بازی‌اش در دریای تجربه و اقتدارش محو و پنهان می‌شود.
محمدعلی فردین، خانم ژاله علو را حیثیت هنر ایران می‌نامید و پرویز صیاد ایشان را هنرمندی بی‌بدیل و دوست داشتنی.
ژاله و یا شوکت بانو، نه تنها باعث افتخار محله سنگلج و موجودیت تهران ِتهرانی‌هاست ، بلکه این بانوی دیار فرهنگ و هنر، در قلب تک تک هر ایرانی به اندازه هزار سال مهربانی جا دارد.
خانم ژاله علو عزیز، از صاحب راز برای‌تان بهترین‌ها و زیباترین‌ها را آرزو دارم.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *