جبارآذین
تلویزیون انحصاری و اسپانسری و سرمایهسالار کشور در اوج ناتوانی در سریالسازی، همچنان با سریالهای ضعیف و زیر متوسط، آنتنهای خود را پر میکند.
سیما این روزها با پخش مجموعههای «بیگانه ای بامن است» که به رغم کارگردانی خوب، به کمک تزریق ماجراها و حوادث فرعی بجا و نابجا، سعی دارد خط اصلی داستان سریال را سرپا نگهدارد و سریال ضعیفتر از کارهای قبلی تلویزیونی برزو نیکنژاد با نام «باخانمان» با شعار طنز تلویزیوتی و سریال بسیارضعیف، شعاری و سطجی «روزهای ابدی» مسیر بیگانه با نیازها و سلیقههای مردم را در بیراههای اسپانسرپسند طی میکند.
شبکه خانگی که در غیبت سریالهای خوب تلویزیونی و کجرویهای سیما و ارادت آن به سلیقه اسپانسرها و سلیقههای نازل مدیران خود و کپیسازی از فیلمها و سریالهای ماهوارههای خارجی، به هنگام وجود در تشکل قبلی، در رقابت با تلویزیون، گوی سبقت را از آن ربوده بود، بعداز وصل تحمیلی به عنوان زیرمجموعه سیما، به سرعت مسیر سقوط را در درههای بیهنری و بی محتوایی میپیماید.
تولید و پخش سریالهایی که دستهای اسپانسرهای معلوم و مجهول و مشکوک، در بطن و حاشیه آنها خودنمایی میکند، در قدوقوارههای زیر متوسط، ثابت میکند، شبکه خانگی به قربانگاه سرمایهها و استعدادها تبدیل شده و برای متولیان آن، فقط حفظ قدرت و موقعیت و سیاست مهم است.
هومن سیدی که درسینما در مقام کارگردان، قابل تامل ظاهر شده و «مغزهای کوچک زنگ زده» او از فیلمهای درخشان نسل جوان سینما است با سریال آشفته در مضمون و محتوا، داستان و ساختار و لبریز از آدمکهای بدون شناسنامه و حوادث کاریکاتوری، نشان میدهد که در سریالسازی ناموفق است. او اگر در این حوزه، «قورباغه» که هیچ، خرچنگ و تمساح هم بسازد، با این روند به جایی نمیرسد.
در کارنامه تلویزیونی حسین سهیلی زاده هم با آنکه یک، دو سریال بالای متوسط و مخاطب پسند به چشم می خورد، اما تولید سریال بدون در و پیکر وضعیف «ملکه گدایان» نمایانگر عقبگرد این مجموعهساز است.
از سریالکهای «همرفیق» و… به دلیل ضعفهای مفرط در ساختار و محتوا نمیشود سخن گفت.
شبکه خانگی در جاده انحرافی صداوسیمای دور شده از مردم، با چتر سوراخ سرمایهها و سیاستهای مشکوک، بدون سرنشینان فرهنگی و هنری، به سرعت، سقوط آزاد در دره ابتذال را تجربه میکند.