او یکی از متمایزترین چهرهها را دارد همانطور که صدایش هم کاملاً متمایز از همه صداهاست. او همچنین در هزار و یک فیلمی که در دوران حرفهای ۳۱ سالهاش داشته است، اجراهایی قابل توجه داشته است. مهم نیست چه نقشی یا چه فیلمی، او همیشه شگفتانگیز است.
فیلم جدید او با عنوان «زمین یخ زده» درامی جنایی است که بر اساس یک پرونده واقعی ساخته شده و در آن کیج نسخهای تخیلی از یک بازرس پلیس جنایی را ارائه میدهد. کسی که میجنگد تا عدالت را در حق زنانی که توسط یک قاتل سریالی به نام رابرت هنسن کشته شدهاند، جاری کند. در اینجا مصاحبهای را با نیکولاس کیج درباره «زمین یخ زده» و نقش وی در آن میخوانید:
اجرای شما در «زمین یخ زده» برای فردی مثل شما خیلی آرام است. چه چیزی در این نقش بود که شما را جذب خود کرد؟
ـ خب، میدانید، این برای من فرصتی بود تا به دیگران یادآوری کنم که در جعبه رنگهایم، رنگهای دیگری هم در کنار اجراهای سورئالیستی دارم.
خیلی جالب است.
ـ بله، اما این خیلی تخیلی است و احساس زیادی را میطلبد. فکر میکنم بعد از بلاهایی که اینترنت و خبرهایش بر سر من آورد، دیگر زمان آن بود که به مردم بگویم این چیزهایی که در اینترنت میبینید، همه آن چیزهایی نیست که من انجام دادهام. اگر نگاهی به کارنامه سینمایی من بیندازید، میبینید که فقط آن کارها را که خوب نبودهاند، انجام ندادهام. من در «مرکز تجارت جهانی» و یا «Birdy» بازی کردم و بنابراین زمان آن بود که به ریشههای خودم در چنین فیلمهایی بازگردم. علاوه بر این گلن فلوت کسی است که من او را مثل یک قهرمان واقعی میبینم. او یک مرد حقیقی است. من میخواستم او بداند که من کار را جدی میگیرم و از نظر من هیچ کاری سرسری نیست.
به طور مشخص اشتیاق و احساس زیادی برای این فیلم وجود دارد، اما به طور یقین این چیزها نمیتواند کسی را از مقایسه این کار با آنچه که شما بیشتر به آن تعلق دارید، باز دارد.
ـ خب، آنها روز اول این کار به من پیشنهاد دادند که نقش هنسن را بازی کنم، اما من به آنها گفتم الان زمان آن نیست که من بخواهم چنین نقشی را ایفا کنم. واقعاً خوشحالم که این حرف را زدم و حاضر نشدم نقش هنسن را داشته باشم. بعداً آنها این نقش را به کیوزاک پیشنهاد دادند که استعداد مهیبی دارد و در این فیلم نیز فوقالعاده است.
شما پیش از این نقش آدم بدها و ضد قهرمانان زیادی را مثل یک کاراکتر قهرمان، بازی کردهاید. در این لحظه برای شما چه چیزی بیشتر جذاب است و شما را به خود علاقهمند میکند؟
ـ ضد قهرمانها همیشه برای من جذاب بودهاند زیرا از نظر من هیچ چیز بالاتر از این تراژدی نیست که کسی را نادرستی و نقصان مطلق ببینید. کسی که دست آخر از جا برمیخیزد و کاری را که درست است، انجام میدهد. برای من این عامل محرک خیلی قدرتمندی است. به نظر من برای همه خوب است که این جور چیزها را ببینند زیرا همه ما مشکلاتی داریم و گاه خطاهایی از ما سر میزند. بنابراین وقتی چنین آدم هایی را ببینیم که با وجود همه مشکلاتی که دارند، بر همه آنها غلبه میکنند، از قبل قویتر میشویم.
گفتهاید که احتمالاً کار بعدیتان اجرای نقشی در فیلم «THE EXPENDABLES3» (به درد نخورها ۳) است که به نظر میرسد کاری جدی نباشد…
ـ بله این طور که گفتهاند، فیلم هیچ مبنای واقعی و درست ندارد و در قالبهای رایج این نوع فیلمها نمیگنجد. قرار نیست در فیلم «KICK-ASS2» بازی کنم و فکر نمیکنم که در «به درد نخورها ۳» هستم، من این جور فیلمها را دوست دارم اما قبلاً هم گفتهام که فکر نمیکنم که در این فیلم باشم.
شما در طول دوران کاری خود هیچ وقت در فیلمهایی که دنباله داشته باشند، نبودهاید. آیا هیچ کاراکتری در بین نقشهایتان هست که دوست داشته باشید دوباره نقش او را بازی کنید؟
ـ دلم میخواست روزی دنباله «ارباب جنگ» را میدیدم. به نظر من چنین کاری خیلی خوب از آب درمیآید. بویژه در این روزها و عصری که اسلحه در مرکز همه مباحثات سیاسی قرار دارد. علاوه بر این، پسری که در فیلم هست و من نقش پدرش را دارم معتقد است با این حرفه بزرگ شده است و حالا در بزرگسالی جذب چنین معاملاتی شده است و در این بین من، به عنوان پدرش باید او را از چنین ورطهای نجات دهم. به نظر من دنباله فیلم «ارباب جنگ» میتواند خیلی جذاب باشد.
بله واقعاً جذاب است، اما مجبورم از شما بپرسم اگر قرار باشد در فیلم دیگری از روح سوار باشید، چطور؟ آیا حاضرید در این نقش بازی کنید؟
ـ من دیگر آن کاراکتر را کنار گذاشتهام و آنچه را هم که در این خصوص احساس میکنم، گفتم. حالا من ترجیح میدهم بیشتر یک زن روح سوار را ببینم.
فکر فوقالعادهای است.
ـ بله، فکر میکنم باشد.
آنچه که مشخص است. شما هیچ وقت از ریسک کردن نمیترسید، اما در این بین بیشتر بر چه نوع فیلمهایی تأکید میکنید؟
ـ برای من بهترین چیز در فیلم زمانی است که مخاطب یک اجرای خالص و اصیل را ببیند. مثل جواکین فونیکس در «استار» و یا رایان گاسلینگ در «راندن». مخاطب در این اجراها کسی را میبیند که خودش است زیرا این بازیگران سعی میکنند درست بر طبلی که میخواهند بکوبند. آنها کپی هیچ کسی نیستند و این موسیقی و احساس صرف است.
منبع: WASHINGTON POST