10:05

هرچند هنوز به‌طور رسمی اعلام نشده است نگهداری از تجربیات کرونایی می‌تواند به اندازه نگهداری از ویروس ضعیف‌شده یا غیرفعال آن که به تولید واکسن منجر می‌شود، اهمیت داشته باشد اما تلاش‌های نهادهایی چون دانشگاه‌ها و کتابخانه‌ها در کشورهای مختلف که حالا از مرحله جمع‌آوری به تحلیل رسیده چندان دور از این مدعا نیست؛ با این حال هنوز هم انگار نهادها در ایران در غفلت‌اند!

به گزارش ایسنا، حدود یک سال و چند ماه از ورود این مهمان ناخوانده به ایران می‌گذرد؛ مهمانی که نه او را دیده بودیم و نه حتی می‌شناختیم. حتی در آن روزهای آغازین، نهادهایی که اندک شناختی از این مهمان ناخوانده پیدا کرده بودند، انگار تمایلی به شناخت عموم از آن نداشتند، تا جایی که وزارت بهداشت پس از گذشت نزدیک به چهار هفته از گسترش ویروس کرونا در کشور، هنوز حاضر به اشتراک‌گذاری داده‌های مربوط به این ویروس روی سامانه نشده بود و این موضوع حتی صدای انتقاد برخی مدیران را نیز بلند کرد و در این میان انتقاد معاون وزیر ارتباطات و رئیس سازمان فناوری اطلاعات هم در چندین توییت نسبت به نگاه‌های سنتی مدیران در اشتراک‌گذاری داده‌ها دیده شد.

با این حال اما این مهمان ناخوانده هر روز به خانه‌های بیشتری وارد شد و مردم به آشنایی ناخودآگاه با آن تن دادند؛ آشنایی‌ای که حالا مدتی‌ است به بخشی از عادت‌های زندگی‌مان تبدیل شده‌؛ عادت‌هایی که روزمرگی‌های گذشته را کنار زده‌اند و در روایت‌های متفاوتی از مردم شنیده می‌شوند.

روایت‌هایی که هرچند گاه با به اتمام رسیدن‌شان در پستوی خانه و گاهی هم زیر خاک مدفون می‌شوند اما هیچ از کلان‌داده‌های ارزشمندی که به تولید دارو، واکسن، ترمیم و توسعه اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی منجر می‌شوند، کم ندارند؛ در روزگاری که داروسازان با تحلیل داده‌های توییتری به عوارض یا خواص جدیدی از داروها می‌رسند، کارشناسان و متخصصان حوزه حفظ میراث مکتوب و تاریخ شفاهی نیز به کشف راه خروج از بحران یا تاثیرات ناشی از آن بر ابعاد مختلف زندگی اجتماعی می‌پردازند.

هشدار درباره نگهداری از کرونا

کار جمع‌آوری میراث شفاهی و مکتوب دوران کرونا با جمع‌آوری روایت‌هایی از عموم مردم در همان ماه‌های نخست شیوع ویروس کرونا در کشورهای مختلف جهان آغاز شد؛ کتابخانه عمومی شهر نیویورک در «پروژه خاطرات همه‌گیری (Pandemic Diaries Project)» از مردم خواست تا خاطرات خود از همه‌گیری کرونا را برای حفظ، نگهداری و تحقیقات آینده برای این کتابخانه ارسال کنند؛ همچنین کتابخانه‌های دانشگاه ویلیام و مری (که پس از دانشگاه هاروارد قدیمی‌ترین دانشگاه ایالات متحده آمریکا است) در فراخوانی با عنوان «مستندسازی زندگی در طی کووید-۱۹» از مردم ویلیامزبرگ و اعضای خود خواست تا خاطرات خود را از این دوران در اختیار آنان قرار دهند؛ کتابخانه عمومی وسترویل نیز در فراخوانی از مردم خواسته بود «با به اشتراک گذاشتن تجربه خود از همه‌گیری کووید-۱۹، این لحظه بی‌نظیر از تاریخ را برای نسل‌های آینده ثبت کنند»؛ «سی جی تی ان» نیز در آوریل سال گذشته از این‌که کتابخانه ملی چین «بانک حافظه جمعی» را برای مستند کردن داستان‌های شیوع ویروس کرونا راه‌اندازی کرده خبر داده و گفته بود: کتابخانه ملی چین «بانک حافظه جمعی» را برای جمع‌آوری و حفظ موارد و داستان‌های «نبرد» چین علیه شیوع ویروس کرونا راه‌اندازی کرده است.

حتی چندی پیش خبر رسید که آزمایشگاه پژوهش‌های زبان‌شناسی اجتماعی دانشگاه میشیگان گفتارهای ضبط‌شده ساکنان این ایالت را گردآوری کرده تا تغییرات زبان را در مدت بروز این بیماری بررسی کند.

اما در ایران ماجرا به گونه‌ای دیگر پیش‌ می‌رود، هر چند که تحلیل‌گران داده ما به این باور رسیده‌اند که تحلیل داده‌های مربوط به ویروس کرونا می‌تواند به میزان زیادی در جلوگیری از بحران‌ها، شناسایی و حل آن‌ها به ما کمک کند و حتی با مدل‌سازی ریاضی می‌توان از پیک‌های این ویروس جلوگیری کرد، ولی در بحث حفظ و تحلیل میراث مکتوب و شفاهی نه تنها اقدامات گسترده‌ای صورت نگرفته که حتی برای عده‌ای از اهالی حوزه ادبیات مسئله‌ای غیرمنتظره است.

پاسخ بسیاری از نویسندگان و حتی استادان برجسته ادبیات درخصوص «حفظ تاریخ شفاهی و میراث مستند به‌ویژه در روزگار کرونایی و تاثیرگذاری آن بر ادبیات و همچنین تاثیرپذیری‌اش» این است که می‌گویند خیلی مهم است، اما چیزی برای گفتن دراین‌باره ندارند!

با این حال بخشی از گپ‌وگفت‌ها را که در این‌باره مطرح شده در ادامه می‌خوانیم.

محمد شادروی‌منش، عضو هیئت علمی گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه خوارزمی که معتقد است مورخان راستین موظف هستند خاطرات، سفرنامه‌ها و مطالبی را که به صورت تاریخ شفاهی هستند با هم سنجش کنند و بتوانند از بین آن‌ها تاریخ علمی دقیق بی‌طرفانه‌ای استخراج کنند، می‌گوید: کرونا نحوه معیشت اجتماعی مردم ما را به تمامی دگرگون کرده که شامل تغییرات بنیادی و اساسی در شیوه تعامل جامعه در عرصه‌های مختلف مثل اقتصاد، فرهنگ، هنر و … است. جنبه‌های منفی آن این است که به هر حال جامعه را مقداری به طرف در خودفرورفتگی برده و بخشی از ارتباطات را محدود کرده است، همچنین خیلی از افرادی را که عموما از پیشکسوت‌ها و از نسل‌های گذشته هستند و با فناوری‌های جدید کمتر آشنایی دارند، مقداری منزوی کرده است. البته می‌توان از تبعات منفی آن به نحوی گذر کرد یعنی کسانی که با این تکنولوژی‌ها و فناوری‌ها آشنایی دارند کمک کنند تا این افراد هم بتوانند از این مسئله عبور کنند. اما جنبه مثبت آن هم این است که ارتباطات را از جهاتی گسترش داده؛ یعنی استفاده کردن از رسانه‌های دیداری و شنیداری و شبکه‌های اجتماعی که به صورت جهانی وجود دارد، این ارتباطات را خیلی تقویت کرده و به تدریج سازمان‌ها و نهادهایی که از قبل به شیوه‌های سنتی فعالیت‌های فرهنگی، علمی و هنری داشتند متوجه شدند این روند، روند نسبتا طولانی‌ای خواهد بود و چاره‌ای جز این نداریم که با شرایط جدید هماهنگ شویم.

حسین آتش‌پرور، داستان‌نویس هم که معتقد است نوشتن خاطرات روزانه می‌تواند به عنوان ماده خام، یکی از بهترین راهکارها و پشتوانه‌های روانی و فرهنگی دوران کرونا باشد، می‌گوید: نوشتن خاطرات دوران و یادداشت‌های روزانه می‌تواند در عبور از تک‌صدایی فردی تمرینی بسیار ارزشمند باشد.

او با اشاره به تفاوتی که جغرافیا و بوم در ادبیات ایجاد می‌کند نیز بیان می‌کند: تنوع بوم و گوناگونی نواحی اقلیمی ایران باعث به وجود آمدن رویدادها، باورها و اسطوره در زندگی مردم شده و جدا از اثرگذاری‌های متفاوت و گاه متضاد، باعث به‌وجود آمدن فرهنگ خاص هر منطقه می‌شود و در آداب، رسوم و رفتارها خودش را نشان می‌دهد، و بنا به موقعیت‌های جغرافیایی، هر کدام جذابیت خودش را دارد. به شکلی که اهمیت آن را حتی در یک واژه در دو جغرافیا که معنای متفاوتی پیدا می‌کنند، می‌شود دید. از این جهت، ثبت تاریخ شفاهی می‌تواند باز هم به عنوان مهم‌ترین منبع مواد اولیه برای داستان‌نویس یا شاعر، بعد از فرآوری خلاق و هنرمندانه به ادبیات باشد.

مشیت علایی، مترجم و منتقد ادبی نیز معتقد است نویسندگان و هنرمندان مهم و بزرگ حتما با وجود تلفات و وجوه غیرانسانی کرونا سراغ آن می‌روند و اظهار می‌کند: تفاوت نویسنده‌ها و هنرمندان خوب با هنرمندان رده پایین در همین است که وقایع تاریخی را منعکس می‌کنند.

او در عین حال می‌گوید: من هنوز در این مدت شیوع ویروس کرونا آثاری از نویسندگان خودمان ندیده‌ام که این واقعه را در آن منعکس کرده باشند. البته این را در حوزه ادبیات می‌گویم، گرچه ممکن است تحقیقات مفصلی درباره این موضوع انجام شده باشد، ولی بازتاب آن را به شکل ادبی و هنری در ایران ندیده‌ام.

در بحث اجرایی از سوی نهادها نیز در برخی کشورها با عبور از مرحله جمع‌آوری داده حتی به پیش‌بینی‌هایی در خصوص شیوع ویروس کرونا رسیده‌اند، برای مثال: محققان دانشگاه فناوری و طراحی سنگاپور (SUTD) در تحقیقی در سال ۲۰۲۰ با استفاده از هوش مصنوعی اطلاعات مربوط به پاندمی کووید-۱۹ در سراسر جهان را تحلیل و زمان احتمالی پایان یافتن شیوع این بیماری در کشورهای مختلف جهان را پیش‌بینی کردند؛ در حالی که در کشور ما هنوز مسئولین معتقدند «امکان جمع‌آوری دریافت تجربیات همه مردم وجود ندارد»!

علاوه‌بر ستاد توسعه علوم و فناوری‌های علوم شناختی که اردیبهشت‌ماه سال گذشته با همکاری دانشگاه تهران برای «شناخت و تحلیل گفتمان و رفتار جامعه ایرانی در بحران کرونا» فراخوان داد، مهرماه سال گذشته بود که سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران، برخلاف رویکرد اغلب کتابخانه‌های جهان، شیوه‌نامه ثبت تجربه‌های کرونایی فقط برای فرهیختگان را اعلام کرد که بر مبنای آن، در مصاحبه‌هایی تقریبا ۲۰ تا ۶۰ دقیقه‌ای براساس شیوه‌نامه مصاحبه‌های تاریخ شفاهی، تجربه‌های فرهیختگان مستند شود.

پس از این، چندی پیش و در ماه جاری رئیس گروه تحقیقات تاریخ معاصر و تاریخ شفاهی سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران از تکمیل مراحل تدوین ضبط و ثبت تاریخ شفاهی از تجربیات زیسته فرهیختگان ایرانی در دوران کرونا خبر داد و گفت: تاکنون گفت‌وگوی‌های مربوط به تجربیات زیسته ۶۰ فرهیخته از این دوران به انجام رسیده است.

قربانعلی کناررودی همچنین اظهار کرد: تدوین تجربیات افراد از دوران کرونا برای آیندگان بسیار اهمیت دارد، زیرا امکان جمع‌آوری دریافت تجربیات همه مردم وجود ندارد؛ بنابراین تدوین تجربیات فرهیختگان که بسیار راهبردی و مفید است، می‌تواند برای پژوهش‌های اسنادی در حوزه تاریخ شفاهی اهمیت ویژه‌ای داشته باشد.

بر این اساس، با وجود گذشت حدود یک سال و چند ماه از شیوع ویروس کرونا در ایران، تا کنون فقط تجربیات ۶۰ نفر، آن هم به صورت گفت‌وگوهایی کوتاه ثبت و ضبط شده است؛ در حالی که عوامل متعددی می‌توانند بر دقیق نبودن حتی همین میزان تجربیات ثبت‌شده در شرایط کوتاه گفت‌وگو اثرگذار باشند.

با این حال به نظر می‌رسد که این سازمان چندان از اهمیت کلان‌داده‌ها ناآگاه نیست چرا که ادعا کرده است با راه‌اندازی پلتفرم نوآوری باز «لیبتک» قصد دارد تا با کمک تحلیل کلان‌داده، هوش مصنوعی و یادگیری ماشین بستر را برای اتصال میان بازیگران این حوزه فراهم کند؛ با این وجود هنوز مشخص نیست که چرا با گذشت مدت زیادی از آغاز روزهای کرونایی کشور دست به جمع‌آوری، ثبت و تحلیل میراث شفاهی و مکتوب این دوران که از طریق فراخوان‌های عمومی یا تحلیل شبکه‌های اجتماعی به راحتی در دسترس است، نمی‌زند!

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *